بینایی در تاریکی ؛ خود را هنگام تجربه حالتهای تاریک ببینیم
همه ما ممکن است به واسطۀ تصمیمهای اشتباه ، قرار گرفتن در موقعیتهای ناگوار و انتخابهای نادرست ، احساسات منفیای را تجربه کنیم . در نتیجۀ تجربه این احساسات منفی نیز در دادگاهی یکسویه ، خود را بیرحمانه محکوم میکنیم و با تازیانه سرزنش بر روان خود میکوبیم . طولی هم نمیکشد که میخواهیم از شر این احساسات و تجربههای دلخراش رها شویم . اما تاکنون شده است که احساسات منفی و افکار تاریک خود را درک کنیم و به جای تخطئۀ خود ، خویشتن را در آغوش بگیریم؟
ماریانا الساندری، در کتاب «بینایی در تاریکی ؛ خود را هنگام تجربه حالتهای تاریک ببینیم» ، درک عمومی از احساساتی مانند غم ، اندوه و اضطراب را کاملاً نادرست یا آسیبزا ارزیابی میکند. در مقابل او معتقد است که این احساسات میتوانند بینش عمیقی در مورد چیستی ما ارائه دهند و میتوانند به منبع رشد ما بدل شوند. الساندری با ذکر این نکته که فرهنگ مسلط کنونی به طور معمول به تجربۀ افسردگی و تجربیات احساسی نظیر اضطراب با نگاهی منفی مینگرد ، صنعت کتابهای خودیاری و روانشناسی متأخر را به دلیل ترویج انتظار غیرواقعی از شادی و مثبتاندیشی نقد میکند.
نویسنده معتقد است که این سوگیری فرهنگی اشتباه در جامعه میتواند منجر به احساس شرم و بیکفایتی در هنگام تجربۀ احساسات طبیعی اما تاریک ما شود. او با تکیه بر فلسفۀ اگزیستانسیالیستی ، بررسی میکند که چگونه متفکرانی مانند سورن کییرکگور، میگل دی اونامونو و گلوریا آنزالدوآ حالات تاریک خود را درک کرده و پذیرفته بودند . این فیلسوفان احساساتی مانند ناامیدی و اضطراب را نه نشانههای ضعف، بلکه جنبههای اساسی تجربه انسانی میدانستند که میتواند به خودآگاهی و اصالت منجر شود . در یک کلام ، این کتاب نوشداروی ضروری و لازمی است برای مثبتاندیشیِ سمی و افسارگسیخته و مهمترین نکتۀ مورد تأکید الساندری در کتاب پیش رو این است که اگر ما بینش درستی از احساسات تاریکمان داشته باشیم ، میتوانیم نه در جهت رفع آنها که در جهت استفاده از آنها برای رشد خود استفاده کنیم .
در جایی از کتاب میخوانیم: «چرا از ناراحتیهایت حرف بزنی؟ تا به آدمهای زندگیات فرصت بدهی دوستت بدارند. اندوه را باید درک و ابراز کرد ، نه سرکوب یا تهییج . درد نشانهای از زندهبودن است و پذیرفتنش چشممان را باز میکند تا وقتی سر میز شام روبهرویمان نشسته درکش کنیم . آدمهای دردمند ، معیوب نیستند ، فقط درد دارند.