بیشتر ما ترجیح میدهیم به جای مواجهه با مشکلات و بحرانها، هیچگاه با آنها مواجه نشویم؛ این به معنای آن است که میل طبیعی ما به جای مقابله با مشکلات، پیشگیری از آنهاست. به همین دلیل کمتر پیش میآید که برای علاج واقعه، پیش از وقوع فکری کرده باشیم، از همین بابت در نهایت ناچار میشویم برای مشکلات پیشآمده راه حل پیدا کنیم.
اما آیا میشود شرایطی را فراهم کرد تا حل مسئله را پیش از رخداد ممکن کنیم؟ «دن هیث» در کتاب «یک گام جلوتر»، شیوه تفکری را عرضه میکند که با توسل به «تفکر بالادست» میتوان در کارها و برنامهریزیهای خرد و کلان ایجاد کرد.
هدف کتاب پیش رو این است که دریابیم باید بخش بزرگی از انرژیمان را در زندگی شخصی و شغلی صرف کارهای بالادست کنیم چرا که همه ما توانایی این را داریم که به جای آن که دائم درگیر رفع مشکلات باشیم، مشکلات را از ریشه رفع کنیم. هیث بر این نظر است که وقتی ما با مشکلی مواجه میشویم و پس از مدتی بر آن غلبه میکنیم، جشن میگیریم و خوشحالی میکنیم اما واقعیت این است که به عنوان انسان، کارهای بزرگتری از دست ما ساخته است؛ میتوانیم به جای پاک کردن مشکلات بیشتر به فکر بهبود کارها باشیم تا پیش از رخدادها و بحرانها پاسخ درست را داده باشیم.
در جایی از کتاب میخوانیم:
«تفکر بالادست یعنی ما با کمی فکر و برنامهریزی میتوانیم پیش از وقوع مشکلات، از آنها پیشگیری کنیم و حتی اگر نتوانیم کاملا جلویشان را بگیریم، میتوانیم تأثیرشان را کم کنیم. خیلی وقتها در زندگی روزمره در چرخه پاسخ گیر میافتیم اما هیچوقت فرصت نمیکنیم به اصلاح سیستمی بپردازیم که مشکلات را ایجاد میکند».