درباره مدیریت در دوران رکود

درباره مدیریت در دوران رکود

017

در دوره بحران‌های اقتصادی، نوعی بلاتکلیفی گریبان‌مان را می‌گیرد، مستأصل و درمانده از حرکت بازمی‌ایستیم و دچار تعلیق می‌شویم. اما تا کنون به این مهم اندیشیده‌اید که پرریسک‌ترین واکنش در این وضعیت، انفعال است؟ شاید این پاسخ در مقام نخست عجیب به نظر برسد و بلافاصله بگویید که هیچ کاری نکردن از اقدامات شتاب‌زده یا بی‌هدف بهتر است. اگرچه که اقدامات نسنجیده نیز زیان‌بار است اما انفعال نیز به‌همین اندازه آسیب‌زا است. پس در دوره رکود چاره چیست؟
«کریس زوک» و «جیمز آلن» در کتاب «درباره مدیریت در دوران رکود» که از سری کتاب‌های «هاروارد بیزینس ریویو »ست، راهبردهای مدیریتی مؤثر در شرایط بحران اقتصادی و رکود را بررسی می‌کنند. نویسندگان از الگوها، مطالعات موردی و مقالات متنوع استفاده کرده‌اند تا دستورالعمل‌هایی عملی و قابل اجرا برای مدیران، رهبران و تیم‌ها ارائه دهند.
این کتاب شامل ۱۰ مقاله است که موضوعاتی همچون بهبود عملکرد، حفظ کسب‌وکار، تأمین مالی و استراتژی بازاریابی را در شرایط رکود تحلیل می‌کنند. کتاب با ارائه مثال‌های واقعی، راه‌حل‌هایی را ارائه می‌دهد که به مدیران در پشت سرگذاشتن شرایط بحرانی، یاری می‌رساند.
در جایی از کتاب می‌خوانیم:
«مدیران بهبودپذیر به‌سرعت از ورطه پایان‌ناپذیر تحلیل و تشریح وقایع تروماتیک فراتر می‌روند و بهترین مسیر را با توجه به واقعیات جدید می‌یابند. آن‌ها ابعاد و مقیاس بحران و میزان کنترل و اثرگذاری خودشان را در چنین شرایطی درک می‌کنند تا پاسخ خلاقانه و مدبرانه را جایگزین واکنش‌های منفی کنند و به‌رغم موانع واقعی یا ذهنی پیش بروند».

اسب سیاه

اسب سیاه

book016

این‌روزها صفحه اینستاگرام‌مان‌ را که باز می‌کنیم، به‌یکباره فردی روبه‌روی‌مان ظاهر می‌شود و از راه‌های موفقیت در زندگی و کسب‌وکار و… می‌گوید و نسخه‌پیچی می‌کند. گویی دستورالعمل‌های واحدی برای موفقیت وجود دارد و «زندگی بهتر» در گرو تکرار طوطی‌وار همین نسخه‌هاست. «ادبیات موفقیت» انگار در این زمانه فربه‌تر از همیشه شده است و دکانی برای برخی. اما مگر همه آن‌هایی که در حوزه‌های مختلف به موفقیت دست پیدا کرده‌اند، با وجود تفاوت‌های فردی‌شان، از معیارهای استاندار یکسانی بهره برده‌اند؟!
«تاد رز» و «اگی اگاس» در کتاب «اسب سیاه»، به آن دسته از انسان‌هایی که بدون طی مسیر متعارف و معمول، به‌ موفقیت‌های چشمگیری می‌رسند، عنوان «اسب سیاه» را داده‌اند. اسب‌های سیاه همان انسان‌هایی هستند که مسیر ویژه و منحصربه‌فرد خود را برای طی طریق موفقیت در پیش گرفته‌اند و سایر انسان‌ها را انگشت‌به‌دهان باقی گذاشته‌اند. مؤلفان کتاب با استناد به زندگی این دسته از افراد به مخاطبان خود ثابت می‌کنند که برای دستیابی به موفقیت، یک مسیر و قالب ازپیش‌تعیین‌شده وجود ندارد و اگر فکر می‌کنید زندگی شما تاکنون شبیه هیچ‌کدام از شخصیت‌های موفق نبوده، لازم نیست غصه بخورید؛ فقط باید از جای خود بلند شوید و مسیر موفقیت‌تان را کشف کنید. کتاب پیش‌ رو اثری است هنجارشکنانه که تمامی باورهای نادرست در مورد موفقیت را به چالش می‌کشد و بی‌پایه‌و‌اساس بودن برخی از آن‌ها را برای خوانندگان اثبات می‌کند. نویسندگان به جای نشان دادن یک راه برای رسیدن به موفقیت، مخاطبان‌شان را یاری می‌دهند تا خود این راه را بسازند؛ یعنی شخصی‌سازی در برابر استانداردسازی. این روش از نظر آن‌ها تنها راه ممکن برای کامیابی در دوره‌ای است که ما در آن زندگی می‌کنیم.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «در مبارزه‌ برای نجات روح توانمندی انسان راهی برای آشتی وجود ندارد. تمام تعارضات تلخ بین ذهنیت استانداردسازی و ذهنیت اسب سیاه، از دیدگاه واگرای آن‌ها درباره‌ توانمندی انسان نشئت می‌گیرد. ذهنیت قدیمی می‌گوید که فقط افراد خاص استعداد دارند اما ذهنیت جدید می‌گوید که همه استعداد دارند. ممکن نیست هر دوی این ادعاها هم‌زمان صحیح باشند. باید انتخاب کنید که می‌خواهید در کدام جبهه بجنگید».