زندگی نزیسته‌ات را زندگی کن

زندگی نزیسته‌ات را زندگی کن

book012

بسیاری از ما در دو دهۀ نخست زندگی خود به‌شدت در تلاش هستیم برای پیشرفت در تحصیل، کار و حرفۀ خود، برای یافتن شریک عاطفی، تشکیل خانواده و گاه انجام دادن وظایف فرهنگی‌ و اجتماعی‌ای که جامعه از ما طلب می‌کند. گاه بهای زندگی بدین سبک و سیاق این است که به‌ناگزیر تک‌بعدی می‌شویم و به طور روزافزونی فقط در زمینۀ تحصیلات و حرفه‌مان تخصص کسب می‌کنیم. اما وقتی به نقطۀ عطف میانسالی می‌رسیم، ذهن و روان‌مان درگیر ‌جست‌وجوی چیزی اصیل، حقیقی و بامعنا می‌شود. گويی در دهۀ سوم‌ زندگی، کم‌کم حس می‌کنیم زمان با سرعت می‌گذرد؛ شاید از کارمان احساس رضایت نداشته باشیم، شاید درآمد کافی نداشته باشیم، شاید شریک عاطفی امنی نداشته باشیم، شاید احساس شکست، خستگی، فرسودگی و افسردگی داشته باشیم.
دور و بر خودمان را که خوب نگاه می‌کنیم، می‌بینیم چیزهایی که می‌توانست در ما احساس رضایت ایجاد کند، انگار غایب است و با افزایش سن با این خطر روبه‌رو می‌شویم که توانایی‌مان برای کنترل نتیجۀ رویدادها کاهش یافته است. در این زمان است که زندگی نزیستۀ ما از درون‌مان شعله می‌کشد و توجه می‌طلبد. کتاب «زندگی نزیسته‌ات را زندگی کن»، می‌تواند در چنین وضعیتی به خوانندگان خود کمک کند که احساس یأس، دلسردی و نارضایتی را متحول و به آگاهی بیشتر بدل کنند. این کتاب راه‌های هوشمندانه‌ای را در اختیار خوانندگان خود می‌گذارد تا بدون آسیب رساندن به خویش یا دیگران، مسیرهای مختلف را جست‌وجو و امتحان کنند. «رابرت الکس جانسون» نویسندۀ کتاب، بر این مهم تأکید دارد که در واقع، زندگی کردن بر اساس زندگی نزیسته‌ به مفهوم تحقق کامل توان بالقوۀ‌ هر فرد و کسب مقصود و معنا در زندگی‌‌ است. در جایی از کتاب می‌خوانیم: «ما باید با منتقد درونى‌مان، قربانى درونى دیرینه‌مان، عیب‌جویى کینه‌توزانه‌مان، کودک وحشت‌زده‌مان، یا الهۀ خلّاق‌مان گفت‌وگو ‌کنیم. گفت‌وگوهاى درونى مدام صورت مى‌گیرند و بدین واسطه انبوهى از شخصیت‌ها، سایه‌هاى جهان زیرین و انرژى‌هایى را کشف می‌کنیم که به دنبال کالبد مى‌گردند تا موجودیت یابند. این تجربه مى‌تواند دردناک باشد اما این راهی‌ است که باید بپیماییم».

فلسفه شادکامی

فلسفه شادکامی

book011

این روزها شاید بیش از گذشته با واژه شادکامی مواجهه داریم؛ گویی هر چه عرصه بر ما تنگ‌تر می‌شود و گذران زندگی سخت‌تر، فقدان شادکامی و نیاز به ‌احیای آن در زندگی بیشتر ضرورت می‌یابد. از سوی دیگر، شادی اما شاید بیشترین چیزی‌ باشد که انسان در طول تاریخ خواستارِ آن بوده است به‌گونه‌ای که برخی معتقدند انجام هر عملی در زندگی با هدف رسیدن به ‌شادی انجام می‌شود. اما با وجود توافق گسترده درباره اهمیت شادی، مفهوم «شادی» برای بسیاری از ما همچون یک راز است. به‌راستی شادکامی به چه معناست؟
«لورین بسر»، در کتاب «فلسفه شادکامی»، مخاطب خود را به سیروسفر در عمق مفهوم شادی دعوت می‌کند. او در کتاب خود با بهره‌گیری از دیدگاه‌های مختلف فلسفی و روان‌شناسی، تاریخچه‌ شادی را از فلسفه‌ یونان تا فلسفه‌ جدید انگلیسی و فلسفه‌ آسیایی به کار می‌گیرد و کمک می‌کند تا مخاطب‌اش درک کند که چگونه شادکامی می‌تواند در زندگی شخصی و اجتماعی نقش داشته باشد. کتاب پیش رو، با درآمیزی مفاهیم علمی با تجربه زیسته انسانی و از مسیری میان‌رشته‌ای، بر این مهم تأکید می‌ورزد که شادکامی نمی‌تواند صرفا با معیارهای کمّی سنجیده شود و باید در زمینه‌ای وسیع‌تر از تجربیات و ارزش‌های انسانی در نظر گرفته شود. این کتاب تمام نظریه‌های معاصر درباب شادی را جمع‌آوری کرده و در تحلیل انتقادی خود از آن‌ها سود می‌برد؛ بنابراین نویسنده در کتاب فلسفه‌ شادی، یک نظریه‌ قاطع و غایی درباب شادی ارائه نمی‌دهد، بلکه نظریه‌های متنوع فیلسوفان و دانشمندان را در این باره عرضه می‌کند. در یک کلام، کتاب لورین بسر، تلاشی ا‌ست به‌منظور عمیق‌تر و منسجم‌تر کردن درک کلی‌ ما از شادی که به دور از پیچیدگی‌های سردرگم‌کننده و به‌شکلی قابل‌فهم برای افراد غیرمتخصص نوشته شده است.در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «باید توجه داشت که احساس شادی، منظری کوتاه‌مدت است و شاد بودن منظری بلندمدت؛ احساس شادی فاقد عمق است و نباید این امر را به شاد بودن نسبت داد. احساس شادی به شرایط بیرونی وابسته‌ است و شاد بودن بیش از هر چیز با قالب ذهنی ما در پیوند است که بر تجربه ما از شرایط بیرونی اثر می‌گذارد».