اصالت، هویت و خود واقعی در محیط کار

اصالت، هویت و خود واقعی در محیط کار

book08

ممکن است بسیاری از ما ، در انتهای برخی از روزها یا‌ حتی هر روز کاری ، جسم و روان‌مان ناشی از ناملایمات محیط کار یا به‌دوش کشیدن بار اضطراب وظایف روز بعد ، خسته ، رنجور و فرسوده‌ شود. ممکن است از خود بپرسید صبح روز بعد هم باز باید در محل کارم حاضر شوم و با همان چالش‌های کاری تکراری دست‌و‌پنجه نرم کنم؟
کتاب «اصالت، هویت و خود واقعی در محیط کار» ، به‌همین پرسش و دیگر ‌پرسش‌های مشابه می‌بپردازد ؛ به اینکه چطور خودمان را از یاد می‌بریم ، اولویت زندگی‌مان را شغل‌مان قرار می‌دهیم و به این ترتیب به‌جسم و روح‌مان آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد می‌کنیم . کتاب پیش‌رو ، راهنمایی متشکل از توصیه‌ها و اصولی‌ست که کمک‌مان می‌کنند سر کار با خودمان راحت باشیم و تعیین کنیم که چقدر از ارزش‌های درونی‌مان را در معرض دید قرار بدهیم تا از یک سو هویت‌مان حفظ شود و از سوی دیگر با کسی به مشکل نخوریم. گروه نویسندگان در این کتاب ، نکته‌ای بنیادین را به‌خوانندگان خود یادآور می‌شوند ؛ اینکه شغل ما قرار نیست تمام وجودمان را تعریف کند و ما باید در قدم اول خودمان را در اولویت قرار بدهیم تا بتوانیم در کارمان هم پیشرفت داشته باشیم . این حقیقت ساده‌ای ا‌ست که اغلب آدم‌ها فراموش می‌کنند و ناخواسته از تمام ذهن و جسم‌شان در کار مایه می‌گذارند . در جایی از کتاب می‌خوانیم: «بعضی وقت‌ها به نفعتان است نظرتان را برای خودتان نگه دارید ؛ وقتی می‌دانید در گفت‌وگویی درباره انتخاباتِ ریاست‌جمهوری همکاری مخالف نظام اعتقادی شما است ، احتمالا بهترین کار این است که با او بحث نکنید ؛ ولی وقتی موضوع هویت شما مطرح است نه صرف نظرهای‌تان ، مخفی کردن یا کوچک شمردن‌شان در درازمدت به‌حرفه‌تان آسیب می‌زند . همان‌طور که تحقیقات نشان می‌دهد پنهان‌کاری یا کوچک شمردن تفاوت‌ها در محل کار ، پیامدهای روانی زیان‌باری دارد» .

دل شکستگی و دل شکستن

دل شکستگی و دل شکستن

book007

چون واقعاً آدمی احساس می‌کند گویی چیزی در او شکسته و خرد شده‌است ، به هر دری می‌زند تا بتواند آنچه را از سر گذرانده درست توصیف کند. بیش از هر چیز احساس تنهایی می‌کند و با اندوه و سردرگمی‌ تنها مانده ‌، خشمگین است و دلیل این اتفاق‌ها را نمی‌تواند بفهمد. در این لحظات سخت ، گاه از سر تعارف و گاه از سر خیرخواهی ، دیگران می‌گویند گذر زمان همه چیز را درست می‌کند ، اما فهم و چشم‌اندازمان نسبت به این مسئله نقشی اساسی دارد. چون گاهی اوقات خودمان باعث می‌شویم شرایط‌مان از حد لازم بدتر شود. مثلا زمانی که به خود می‌گوییم که شاید به قدر کافی خوب نیستیم؟ «آلن دوباتن»، در کتاب «دل‌شکستگی و دل‌شکستن»، به‌خوانندگان خود کمک می‌کند تا دردها و زخم‌های ناشی از یک جدایی عاطفی را التیام ببخشند و ناامیدی را کنار بگذارند تا یک بار دیگر بتوانند عشق و روابط زیبای عاشقانه را تجربه و از نو زندگی کنند. در واقع ، هدف کتاب پیش‌رو ، این است که با طرح زمینه‌ها ، قدری تاریخ ، روان‌شناسی و اندکی فلسفه کمک‌مان کند تا بیاموزیم که واکنش‌هایمان به جدایی‌ها چگونه در ما شکل گرفته است ، بهترین نحوه فکرکردن به شریک سابق عاطفی‌مان چگونه است و وقتی دچار ناامیدی هستیم روابط آتی‌مان را چطور در ذهن‌مان مجسم کنیم. وقتی حس دل‌شکستگی از جسم ‌و جان‌مان رخت برمی‌بندد، خشنودی لطیفی را تجربه خواهیم کرد ، خواهیم فهمید که تنها نیستیم ، تسلی خواهیم یافت و خواهیم فهمید که رنج هم پایانی دارد. در جایی از کتاب می‌خوانیم: «فقدان به هر شکلی همه جا وجود دارد و همه انسان‌ها آن را تجربه می‌کنند و برای به‌ خاطر سپردن این موضوع باید غم و اندوه تنهایی خود را با اندوه بشریت پیوند بزنیم. حقیقت همیشه از راه‌های گوناگونی قلب انسان‌ها را می‌شکند».